تاريخ : دو شنبه 8 تير 1394برچسب:, | 1:12 | نويسنده : سیدمحسن صباغ
بهشت و جهنم خیال است یا واقعیتی تکان دهنده؟
پرسش
از منظر اسـلام ، کـه کـامـلتـریـن ادیـان آسـمـانـى اسـت، مـعـاد جزو اصول دین بوده و ایمان به آن،  شرط مسلمانی و از ارکان دین اسلام است.
برای پی بردن به واقعیت بهشت و جهنم و ضرورت آن، راه های متعددی وجود دارد که به برخی از آن ها در زیر اشاره می شود:
اول) عدالت خداوند: خداوند انسان را موجودی مختار آفریده است. از اینرو، امکان قرار گرفتن در مسیر خیر و نیکی و زشتی و بدی را دارد با این خصوصیت، اگر پس از این جهان، جهانی دیگری وجود نداشته باشد تا انسان های خوب و بد، پاداش نیکی ها و یا زشتی های خود را دریافت کنند آیا با عدالت خداوند سازگاری دارد؟ بدون شک  خداى عادل، کارى برخلاف عدالت نمى‏کند و چون دنیا شایستگى ایفاى حق مؤمن و مفسد را ندارد، باید روزى باشد که همه به جزاى اعمال خود برسند.
دوم) حکمت و رحمت خداوند: حـکـمـت خـداى حـکـیـم اقـتضا مى کند که مرگ، پایان زندگى نباشد؛ بدون شک خدای سبحان حق است و کار باطل نمی‌‏کند. و نیز این جهان را بیهوده و عبث نیافریده است یعنی این عالََم متحرک، هدفى دارد و می رود تا در آنجا آرام گیرد، و آن مأمن، عالم قیامت است. از طرفی نیز لازمه رحمت خدا این است که: بشر را به کمالش برساند. پس باید قیامتى باشد تا بشر فراورده کار خود را بیابد و به کمال هستی برسد.
سوم) فطرت و جاویدان طلبى انسان: حسّ بقا و میل به ماندن، یک درخواست فطرى در وجود انسان است که با وجود جهان آخرت و معاد، محقق مى‏شود.
تمام بحث های معاد، سر انجام به یکی از دو نقطه بهشت و یا دوزخ ختم می شود؛ بهشت یعنی کانون انواع مواهب و نعمتهای الهی، اعم از معنوی و مادی و دوزخ یعنی کانون انواع رنج ها و محرومیت ها، جهنم وعده گاه شیطان و پیروان اوست. طبق آیات و روایات، بهشت و جهنم دو وعده حتمی و تخلف ناپذیر خداوند است و آنها که در این واقعیت عظیم تشکیک کرده و یا تحقق آن را خیالی بیش فرض نمی کنند، بزودی حقیقت آن را در خواهند یافت.
بهشت و جهنم، نه تنها دو واقعیت تکان دهنده روز قیامت هستند بلکه به تأیید عقل و نقل هم اکنون آفریده شده اند.
پاسخ تفصیلی

قبل از آنکه به بحث در باره وجود بهشت و جهنم و شناخت حقیقت آن بپردازیم لازم است مطالبی را در باره حقیقت معاد و دلایل اثبات آن یادآور شویم: مـعـاد از مادّه (عود) به معناى بازگشتن است. [1] و به بازگشت دوباره روح به بدن، در روز قـیـامـت گفته مى شود. ایمان به معاد و بازگشت به جهان آخرت، منحصر به دین اسلام نبوده و مورد پذیرش همه ادیان آسمانى اسـت. همه پـیامبران، پس از موضوع خداشناسى و تـوحـیـد، بـر موضوع مـعـادشـناسى تأکید نموده و بشر را به ایمان و توجه به حیات اخروی فراخوانده اند.

 

از منظر اسـلام، کـه کـامـلتـریـن ادیـان آسـمـانـى اسـت، مـعـاد جزو اصول دین بوده و ایمان به آن،  شرط مسلمانی و از ارکان دین اسلام است.

 

حدود یک ششم از آیات قرآن کریم در باره مسائل و موضوعات این حادثه بزرگ است؛  مسائل و موضوعاتى چون برزخ، روز قیامت، حشر و نشر، میزان، حساب، بهشت و دوزخ.

 

دلایل اثبات معاد را می توان در موضوعات زیر بیان نمود:

 

اول) عدالت خداوند:

 

در مـیـان موجودات عالم هستی، تنها انسان است که از ویژگی (اختیار) برخوردار است. و این امکان در وجودش نهفته شده است که از آزادى و اختیارش در مسیر خیر و نیکی و طاعت و بندگی خدا و خدمت به خلق خدا و یا در مسیر زشتی و بـدى ها بـهـره گیرد، از عـمل به دستورات الهى سرپیچی نموده و به حقوق دیگران به ویژه، ناتوانان و بیچارگان تعدی نماید و حتى با پیامبران الهی و مؤمنان نیز به مبارزه برخیزد.

 

بدون شک سرانجام روزى فرا مى رسد که طبق سنت الاهی همه انسانها باید طعم مرگ را بچشند،  و به اصل خویش بازگشته و به ملاقات خالق بشتابند، حال اگر مرگ در حالی فرا رسد که انسان های  مـؤمـن و وارسته، پـاداش اعـمـالشان را نـگـرفـتـه و کـافـر و فاسق بـه کـیـفـر کـردارشان نـرسـیـده باشند و حـق مـظـلوم از ظالم ستانده نشده باشد و با این شرایط، پس از این جهان نیز جهانى دیگر به نام (آخرت) در پیش نباشد که هر انسانی نتایج اعمال نیک و بد خویش را بی هیچ کم و کاستی دریافت کند، آیا این با عدالت خداوند سازگار است؟! البته که سازگار نیست زیرا  خداوند حکیم، کارى برخلاف حکمت و عدل نمى‏کند و چون دنیا شایستگى ایفاى حق مؤمن و مفسد را ندارد، باید روزى باشد که همه به جزاى اعمال خود برسند. چنانکه خداى بزرگ در قرآن کریم مى فرماید: آیا پرهیزگاران را همچون فاجران قرار مى دهیم؟! [2] به یقین چـنـیـن نـیـسـت و آنان طبق وعده های الهی که تخلف ناپذیر است، در محضر خداوند حاضر خواهند شد و البته برای تحقق این امر، نـاگـزیـر بـایـد قـیـامـتـى بـاشـد کـه تـفـاوت آنـان را در دادگـاه عدل الهى آشکار سازد.

 

دوم) حکمت و رحمت خداوند:

 

حـکـمـت خـداى حـکـیـم اقـتضا مى کند که مرگ، پایان زندگى نباشد؛ زیرا در این صورت، کار خداوند کار کوزه گرى را مى ماند که کوزه ها را از صبح تا شام مى سازد و پس از خشک شدن، بر زمین مى کوبد و خرد مى کند.

 

خدا انسان را آفریده و از ناتوانى به توانایى، و از نادانى به دانایى رسانیده است و چون انـسـان بـه کـمال دنیایى دست مى یابد، او را هلاک مى سازد. اما آیا با این مرگ همه چیز پایان مـى پـذیرد؟ اگر چنین باشد، خردمندانه و حکیمانه نیست. حکیمانه این است که اگر انسان امکان تـعـالى بـیشتر را دارد، بسترش براى او فراهم گردد، و انسان بدان دست یابد و با مرگ، نیست و نابود نشود. [3]  بدون شک خدای سبحان حق است و کار باطل نمى‏کند. و نیز این جهان را بیهوده و عبث نیافریده است. این عالَم متحرک هدفى دارد و می رود تا در آنجا آرام گیرد و آن عالم قیامت است. حال که  خداى حکیم، کارى برخلاف حکمت نمى‏کند، باید روزى باشد که غایت و هدف این عالم محسوب گردد.

 

از سویی نیز لازمه رحمت خدا این است که: بشر را به کمالش برساند. باید قیامتى باشد تا بشر فراورده‏ى کار خود را بیابد و به کمال هستی برسد. [4]

 

سوم) جاویدان طلبى انسان:

 

حسّ بقا و میل به ماندن، یک درخواست فطرى در وجود انسان است. همه انسان ها زندگى را دوست دارنـد و مى خواهند باشند، و زندگى آنان با مرگ پایان نپذیرد و دستخوش نیستى و نابودى نشود. از این رو غایت انسان لذات مادى نیست؛ چون با رسیدن به آنها خاموش نمى‏شود؛ بلکه فطرتاً متوجه کمال است. و با پیمودن مراتب خلقت در دنیا، متوجه آخرت مى‏شود و استعدادهایش به فعلیت مى‏رسد و به مبدء بازمى‏گردد. [5]

 

میل به جاودانگى فطرى است؛ و گرنه انسانها از مرگ هراسى نداشتند. چنانکه می بینیم، انسان ها از یک سو بنا بر اقتضاى فطرتشان از مرگ مى گریزند و از سوى دیـگـر بـراى مـانـدن و جـاویـدان شـدن دسـت بـه کـوشـش مـى زنـنـد.

 

 تمامى خواستهاى فطرى  بشر براى رساندن انسان به کمال هستند و حکمتى دارند. این حکمت، نشانگر وجود عالمى دیگر است؛ [6] چون دنیا، شایستگى جاودانه زیستن را ندارد. [7] ترس از مرگ و لوازم آن که در طول تاریخ آثار خود را بروز داده، نشانه‏اى بر فطرى بودن میل به بقاست. [8] ، و میل به جاودانگى با معاد، محقق مى‏شود.

 

حال که اصل معاد را با استفاده از دلایل محکم عقلی و نقلی و با توجه به فطرت درونی انسان ثابت کردیم لازم است بیفزاییم که بدون تردید تمام بحث های معاد، سر انجام به یکی از دو نقطه بهشت و یا دوزخ ختم می شود و اما در باره حقیقت بهشت و دوزخ باید گفت:

 

بهشت یعنی کانون انواع مواهب و نعمتهای الهی، اعم از معنوی و مادی، بهشت وعده حتمی خداوند به فرمانبرداران و نوعی تفضل است، بهشت براى بهشتیان سراى امن و سلامت است.

 

چنانکه خداوند در باره ی بهشتیان چنین می فرماید: «پرهیزکاران در جایگاه امن و امانى هستند.» [9] ، «براى آنان نزد پروردگارشان خانه سلامت است.» [10] ، «در بهشت نه خورشیدى مى بینند (که از گرمایش اذیت شوند) و نه سرماى سخت (که از سردیش ناراحت گردند).» [11] «و بهشتى که پهناى آن (به پهناى ) آسمانها و زمین است، براى پرهیزکاران آماده شده است.» [12]

 

همان گونه که خداوند بهشت را براى فرمانبرداران آفریده، جهنم را نیز براى گنهکاران خلق کرده است. دوزخ یعنی کانون انواع رنج ها و محرومیت ها، جهنم وعده گاه شیطان و پیروان اوست. چنانکه قرآن کریم در این زمینه مى فرماید: «همانا جهنم را از تو (شیطان) و از کسانى که از تو پیروى کنند پر مى کنم.» [13] ، «و همانا وعده گاه همگى آنان (پیروان شیطان) جهنّم است.» [14]

 

با تفصیلی که گذشت؛ بر اساس آیات و روایات و به حکم عقل، تردیدی بر تحقق وعده الهی و تخلف ناپذیری پاداش مؤمنان و پارسایان و کیفر و عذاب مجرمان باقی نمی ماند، [15] در نتیجه بهشت و جهنم، نه تنها دو واقعیت تکان دهنده روز قیامت هستند بلکه با استناد به آیات و روایات مسلم و اثبات شده که هم اکنون آفریده شده اند. [16] و آنها که در این واقعیت عظیم تشکیک کرده و یا تحقق آن را خیالی بیش فرض نمی کنند، بزودی و برای همیشه، حقیقت آن را در خواهند یافت.

 

نمایه های مرتبط:

1. نمایه رابطه بهشت و عمل، سؤال 1801 (سایت: ۱۷۸۴).

2. نمایه قیامت و جاودانگی، سؤال 1151 (سایت: ۱۲۶۱).

3. نمایه قیامت و یوم الحسرة، سؤال 1496 (سایت: ۱۵۴۳) .

 

 

[1] المنجد، ص 536.

[2] (اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ کَالْفُجّارِ)، صاد، 28.

[3] مبدأ و معاد، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، مبحث معاد

[4] جوادى آملى، عبدالله، یاد معاد، نشر فرهنگى رجا، چاپ سوم، ص 108 - 9.

[5] جعفر السبحانى، الالهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، الطبعة الرابعة، ص 176 - 7.

[6] آشتیانى، سید جلال‏الدین، معرفة المعاد، ص 26.

[7] ربانى، محمد رضا، معاد ربانى، ص 129.

[8] اقتباس از سؤال 125 (سایت: ) (دلیل‏هاى عقلى و فطرى اثبات معاد)   برای آگاهی بیشتر در باره ی معاد و آشنایی با منابع مرتبط به موضوع معاد به نمایه مذکور رجوع کنید.

[9] (اِنَّ الْمُتَّقینَ فى مَقامٍ اَمینٍ)،دخان، 51.

[10] (لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ)، انعام، 128.

[11] (لایَرَوْنَ فیها شَمْسا وَ لازَمْهَریرا)، انسان، 13.

[12] (وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ)، آل عمران، 133.

[13] (لَاءَمْلَئَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ اَجْمَعینَ)، ص، 85.

[14] (وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ اَجْمَعینَ)، حجر، 43.

[15] وَعدَاللهِ، لاَ یُخلِفُ اللهُ المیعاد، زمر، 20.

[16] هـروى بـه امـام رضا (ع) مى گوید: «مرا از بهشت و آتش جهنم خبر ده که آیا آفریده شده اند یا نه ؟ آن حـضـرت فـرمـود: بـله (آنـهـا آفـریـده شـده انـد). هـنـگـامـى کـه رسـول خـدا (ص) بـه آسمان عروج کرد، وارد بهشت شد و آتش را دید. هروى مى گوید، به آن حضرت گفتم: کسى که منکر آفریده شدن بهشت و آتش باشد، چگونه است؟ حضرت فرمود: پیامبر (ص) و ما را تکذیب کرده اسـت و بـهـره اى از ولایـت مـا نـدارد و در آتـش جـهـنـم جـاویـدان اسـت. خـداونـد متعال مى فرماید: این همان جهنّمى است که مجرمان آن را تکذیب مى کردند، آنان در میان جهنم و آب سوزان در رفت و آمدند(الرحمن ، 43 ـ 44).»؛ " أَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَهُمَا الْیَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ فَقَالَ نَعَمْ ...." نک: بحار الانوار، ج 8، ص 284.

برای مطالعه بیشتر رجوع شود به نمایه: وجود بهشت و جهنم در حال حاضر، سؤال 101 (سایت: ۱۷۹۸).


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 8 تير 1394برچسب:, | 1:11 | نويسنده : سیدمحسن صباغ

در كتب تفسير واحاديث روايات زيادي از پيامبر (ص) وائمه معصومين(ع) آمده كه در آنها  اشاره  به  درهاي بهشت شده  كه نشان  مي دهد بهشت هشت تا در دارد و جهنم  طبق  آيه  قرآن  هفت  در دارد.

پيامبر (ص) مي فرمايد:

بهشت داراي هشت در است.<< بحار الانوار.ج 8. ص 922و129>>

جهنم هفت در دارد و براي هر دري گروه معيني از آنها تقسيم شده اند.<<حجر/44>>

امام صادق(ع) از پدرش از جدش، از امير المومنين علي (ع) نقل مي كند كه فرمود:

<< بهشت داراي هشت در است، دري  است كه از   آن  پيامبران  و  صديقان  وارد مي شوند، و در  ديگري  است كه از  آن شهيدان و  صالحان  وارد ميشوند و  از  پنج در ديگر شيعيان و دوستان، وارد ميشوند و من  همواره  بر صراط ايستاده دعا مي كنم و ميگويم:  خدايا!  شيعيان  و دوستان  و ياران  و كسانيكه در  دنيا  مرا   دوست مي داشتند  سالم و از خطر دور بگردان>>

در اين هنگام از دل عرش ندايي  مي رسد كه : دعايت را مستجاب كردم و شفاعتت را در حق پيروانت  پذيرفتم، آنگاه هر فردي از شيعيان و دوستان و يارانم و آنهايي كه با دشمنانم با گفتار و كردار مبارزه كرده اند، مي توانند هفتاد هزار نفر از همسايگان و نزديكانشان را شفاعت كنند. و از در هشتم ساير مسلمين از كساني كه  به لااله الا الله شهادت  مي دهند و  در  دلشان ذره اي  از دشمني ما اهلبيت وجود ندارد،  داخل بهشت خواهند  شد. مطابق  آيات  قرآن  بهشت  هشت  نام دارد و شايد نام درهاي بهشت را كه به عدد  هشت خواندند از آن بابت باشد.

 نامهاي بهشت

1و2- جنتان(دو بهشت)

3-جنات النعيم

4-جنات عدن

5-جنات الماوي

6-جنه الخلد

7-جنات الفردوس

8-جنت عاليه

اين تفاوتها شايد به خاطر اعمال افراد است كه بر اساس عدل الهي هر كسي در درجه اي قرار مي گيرند چنانكه

 امام صادق (ع) مي فرمايد: <<نگوييد  بهشت  يكي است،  زيرا خداوند  مي فرمايد: پايين ترين از آن ، دو بهشت  ديگر  است  و  نگوييد  يك  درجه است،  چرا  كه خداوند  مي فرمايد:  درجاتي است  بعضي بالاتر از بعضي ديگر، واين تفاوت به خاطر اعمال آنها است.>> تفسير مجمع البيان، ج9،و10، ص210

از روايات مي توان فهميد كه مردم از لحاظ ارزش كارهايي كه كرده اند، داراي موقعيتهاي مخصوصي هستند كه از درهاي معيني كه تناسب با اعمال  آنها  دارد، وارد بهشت مي شوند و آن عبارتند از:

1-باب المجاهدين

2-باب المصلين(در نماز گزاران)

3-باب الصائمين(روزه داران)

4-باب الصابرين(صبر كنندگان)

5-باب الشاكرين(شكر گزاران)

6-باب الذاكرين(ياد آوران خدا)

7-باب الحاجين(حج كنندگان)

8-باب اهل المعروف كه امام صادق(ع) در اين مورد مي فرمايد: <<در كارهاي نيك  با برادرانتان  رقابت كنيد  و از  اهل معروف باشيد،  زيرا  براي  بهشت  دري  است كه به  آن  در معروف مي گويند و داخل آن نمي روند و مگر  كسي كه در دنيا كارهاي نيك انجام داده است>>نور الثقلين ، ج4،ص506

در بياني امام محمد باقر -عليه السلام- نامهاي درهاي جهنم را چنين بازگو مي فرمايد:

1- در اعلي جهنم، جحيم نام دارد.

2- لظي (پوست بدنت و صورت را مي برد).

3- سقر (آتش داغ).

4- حطمه (آتش افروخته).

5- هاويه (آتش سوزان).

6- سعير (سوزان).

7- جهنم(همان ص471 ح2904؛ گفتني است كه تمام اين اسامي به ترتيب

در سوره هاي مائده آيه 10 و معراج آيه 15 و مدثر آيه 42 و همزه آيه 5 و قارعه آيه 9 و حج آيه 4 و مانند آن آمده است).

همان طو ر كه اشاره شد جهنم داراي هفت در بوده و مطابق روايات(خصال صدوق ج2 ص408 باب الثمانيه ح6) بهشت داراي هشت در مي باشد اين تفاوت بيانگر آن است كه راههاي نيل به بهشت بيش از جهنم است زيرا رحمت خداوند بر غضبش پيشي دارد (يا من سبقت رحمته غضبه)(دعاي جوشن كبير)

نكته آخر، اسامي درهاي جهنم و بهشت منحصر به آنجه ذكر شد نيست بلكه اسمهاي ديگري نيز گفته اند و حتي اين كه كدام در از بهشت و يا جهنم مخصوص چه افراد يا گروهي است ياد شده است.

- براي مطالعه بيشتر ر.ك: خصال صدوق 2، باب السبعه، ص361، و باب الثمانيه ص408.


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 8 تير 1394برچسب:, | 1:10 | نويسنده : سیدمحسن صباغ
آیا بهشت و جهنمى كه قرآن کریم مطرح مى كند، اكنون موجود است یا به تدریج با اعمال انسان آفریده مى شود؟ اگر آفریده شده، مكان آن دو كجاست؟
قرآن كریم دو نوع بهشت و جهنّم را مطرح مى كند; یكى بهشت و جهنّم برزخى، كه در آیه هاى ۲۶ و ۲۷ سوره یس; ۱۶۹ سوره آل عمران; ۴۶ سوره مۆمن و ۲۵ سوره نوح، مطرح شده است. این نوع بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است، ولى موقتى مى باشد و با برپایى قیامت پایان مى یابد.[۱]
دیگرى بهشت و جهنّم در قیامت است كه در آیه هاى فراوانى مطرح شده است.
از آیات قرآن و روایات اسلامى استفاده مى شود كه این نوع بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است.
بسیارى از مفسران در ذیل آیاتى كه براى بهشت و جهنّم كلمه «اعدّت» (مهیا شده) به كار رفته، گفته اند، از این كلمه استفاده مى شود كه بهشت و جهنّم، هم اكنون موجود است; مانند این آیات:
(وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّمَـوَ تُ وَالاَْرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِین)[۲]; و بهشتى كه پهنایش [به قدر] آسمان ها و زمین است[و] براى پرهیزگاران آماده شده است.
(وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَـفِرِین)[۳]; و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسید. و آیه ۲۱ سوره حدید، ۲۴ سوره بقره و ... .
«هروى» به امام رضا(علیه السلام) عرض مى كند: یابن رسول اللّه، آیا بهشت و جهنّم هم اكنون آفریده شده اند؟ امام فرمود:
نَعَمْ وَ اِنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلی الله علیه و آله) قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ رَأَى النّارَ لَمّا عُرِجَ بِه اِلَى السَّماءِ; بلى، هنگامى كه رسول خدا به آسمان عروج كرد، وارد بهشت شد و جهنّم را دید.[۴]
در روایت دیگرى پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) مى فرماید:
مَكْتُوبٌ عَلى بابِ الْجَنَّةِ، لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، عَلىٌّ اَخُو رَسُولِ اللّهِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَ اللّهُ السَّموتِ وَ الاَرْضَ بِاَلْفَىْ عام; بر در بهشت، دو هزار سال قبل از این كه خداوند آسمان ها و زمین را بیافریند، نوشته شده، لااله الاّ اللّه محمد رسول اللّه، علىّ اخو رسول اللّه.[۵]
مكان بهشت و جهنّم برزخى در درون و باطن این جهان است. در مورد مكان بهشت و جهنّم قیامت اختلاف نظر است
گرچه بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است، ولى اعمال آدمیان در شكل دهى به برخى از خصوصیات و ویژگى هاى آنها نقش دارند.
در روایتى مى خوانیم هر بار كه مۆمن ذكر «لاحول و لاقوة الاّ باللّه» مى گوید، یك درخت در بهشت غرس مى شود.[۶]
مكان بهشت و جهنّم برزخى در درون و باطن این جهان است.
در مورد مكان بهشت و جهنّم قیامت اختلاف نظر است:
۱. در آسمان ها است، چون قرآن خبر از معراج پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به آسمان ها مى دهد و مى فرماید:(عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى);[۷] بهشت جاویدان نزد سدرة المنتهى است، همان نقطه اى كه برترین مكان آسمان است.
در آیه دیگرى مى فرماید: (وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُون)[۸; روزى شما و آن چه به شما وعده داده مى شود، در آسمان است.
۲. بهشت و جهنّم مادى نیست تا نیازى به مكان داشته باشد. لذا با برپایى قیامت، طومار زمین و كرات آسمانى در هم پیچیده مى شود، ولى بهشت و جهنّم موجود بوده و به حال خود باقى است.
۳. بهشت و جهنّم در درون و باطن این جهان قرار دارد.[۹]
پی نوشت:
[۱] ر.ك: ناصر مكارم شیرازى و همكاران، پیام قرآن، ج ۵، ص ۴۴۳ ـ ۴۵۶.
[۲] آل عمران، آیه ۱۳۳.
[۳] همان، آیه ۱۳۱.
[۴] بحارالأنوار، ج ۸، ص ۱۱۹.
[۵] همان، ص ۱۳۱.
[۶] همان، ص ۱۴۹.
[۷] نجم، آیه ۱۵.
[۸] ذاریات، آیه ۲۲.
[۹] ر.ك: ناصر مكارم شیرازى و همكاران، پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۳ ـ ۳۴۴.
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منبع: پرسمان قرآنی

برچسب‌ها:
صفحه قبل 1 صفحه بعد